رفتارهايمان را بررسي کنيم، چقدر سپر بلاي امام بوده‌ايم؟ و خداي ناکرده چقدر خودمان آقا را ناراحت کرده‌ايم؟ آيا آقا بايد از ما هم سپر بگيرد

 

 واقعا رفتار ما سپر براي آقاست يا وارد کردن  جراحت و ضربه شمشير؟

 

  آيا شده يک بار از آنچه ولي خدا نمي‌پسندد دست برداريم؛ چشم خود را ببنديم؟ گوش خود را از هدفون و صداهاي جور واجور جدا کنيم؟ آيا شده يک بار براي او گوشي تلفن همراه خود را فرمت کنيم؟ شماره‌هايي را جواب ندهيم و شماره‌هايي را تماس نگيريم؟ آيا شده پيام‌هايي را جواب ندهيم و برايشان پيام نفرستيم؟ آيا شده چيزهايي را در گوشي خود ذخيره نکنيم؟

 

آيا شده در گرداب  ديدن شبکه‌هاي مختلف داخلي و خارجي، فارسي و غير فارسي، جو زده نشويم و دچار موج زدگي نشويم؟

 

آيا شده دچار توهم‌هاي مختلف در ارتباطات مختلط نگرديم؟

 

آيا شده در دنيا باشيم، از مظاهر آن استفاده کنيم و اسير آن نگرديم؟

 

آيا شده موج شبکه‌هاي مجازي و سايبري ما را از خود بي‌خود نکند؟ آيا شده وبگردي و ولگردي در سايت‌ها و وبلاگ‌ها را به ياري سايبري از امام تبديل کنيم؟

 

آيا شده اداهاي روشنفکري، ما را از آقا جدا نکند و در هياهوي دنياي واقعي و مجازي از امام جدا نشويم؟

 

چقدر تيرها و شمشيرهاي تهمت، طنز و تمسخر؛ مجازي يا واقعي را از امام و مسير امام، از امام و نائب امام، از امام و شيعيان امام، دور کرديم؟

 

آيا واقعاً سربازيم يا سربار؟ باريم يا يار؟

 

حال اگر بنا به انجام وظيفه باشد و سپر براي آقا و اهداف او بودن؛ آيا حق امام را بجا آورده‌ايم؟ آيا وظيفه‌مان را انجام داده‌ايم؟

 

وظيفه دو گونه است: يکي حق مطلب را ادا کني و ديگري به اندازه‌اي که مي‌تواني تلاش کني. طبيعي است حق امام را نمي‌شود ادا کرد؛ اما مي‌توان به مقدار طاقت و توانايي تلاش کرد. (حق تقاته[1][1])؛ (ما استطعتم[2][2])

 

آيا به مقدار توان، تلاش کرده‌ايم؟ آيا قدرت ما، اعتبار و توانايي ما همين مقدار است؟ آيا مي‌توان سري بلند کرد و ادعا کرد که ما ياري‌گر اماميم؟

 

بگذار دو باره به محاکمه برگرديم؟ کداممان امام را مي‌خواهيم اما نه فقط  براي خواسته‌هاي محدود خود. يعني بر فرض اين که اگر قرار باشد ما سختي جهاد و مبارزه را تحمل کنيم آيا مي‌ايستيم؟

 

اگر قرار باشد از خواسته‌ها و هوس‌هايمان بگذريم چقدر مي‌گذريم؟

 

چقدر براي خود کار مي‌کنيم، درس مي‌خوانيم و چقدر براي امام دغدغه داريم و کار مي‌کنيم؟

 

چقدر به فکر ديگران بوده‌ايم، چقدر براي کمک به ديگري، فراهم کردن زمينة ازدواج، آسان گرفتن بر افراد، حل اختلاف افراد پيش‌قدم بوده‌ايم؟

 

واقعا قربة الي الله و براي اهداف اسلام و انقلاب کانديدا شديم؟ واقعا براي امام و زمينه‌سازي ظهورش دلمان مي‌تپد؟ راستي

 

چقدر عهد و پيمان با امام داريم؟ چقدر جانمان را با خواسته‌هاي امام گره زده‌ايم؟

 

کجا قرار داريم؟ انگيزه‌ها و رفتارهايمان چگونه است؟

 

پس بايد عهدي نو بست و بر اين عهد پايبند و پايدار... بسم الله... .

 

 

 

 

 

 

[1][1] . (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ) سوره آل عمران، آيه 102.

 

 

 

[2][2] . (فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) سوره تغابن، آيه16.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: